۱۳۹۴ شهریور ۱۶, دوشنبه

13 - تضاد در داستان مصلوب شدن عیسی

تناقضات ناشی از تحریف در تورات و انجیل 13
بر آن شدم تا تناقضاتی که بر اثر تحریف در تورات و انجیل شکل گرفته را در سلسله ی مقالاتی ارائه دهم تا باب تفکری باشد برای فهم حقیقت از اوهام وخرافه ضمن اینکه در اصل کتاب تورات و انجیل که از جانب خداوند بوده هیچ شک و شبه ای نیست و کلام خدا بدون تضاد و تناقض بیان میگردد و تناقضات نشان از دستبرد بشری در این کتابهاست
آیا هر دونفری که با عیسی مصلوب شدند به او دشنام میدادند ؟ یایکی از آن دو نفر به عیسی دشنام میداد ؟ متی راست می گوید یا لوقا ؟
متی ۲۷: ۴۴ و همچنین آن دو دزد نیز که با وی مصلوب بودند، او را دشنام می‌دادند.
لوقا ۲۳:.» ۳۹ و یکی از آن دو خطاکار مصلوب بر وی کفر گفت که «اگر تو مسیح هستی خود را و ما را برهان.» ۴۰ اما آن دیگری جواب داده، او را نهیب کرد و گفت: «مگر تو از خدا نمی‌ترسی؟ چونکه تو نیز زیر همین حکمی
متی ۲۷:
مصلوب شدن عیسی

۳۵ پس او را مصلوب نموده، رخت او را تقسیم نمودند و بر آنها قرعه انداختند تا آنچه به زبان نبی گفته شده بود تمام شود که «رخت مرا در میان خود تقسیم کردند و بر لباس من قرعه انداختند.» ۳۶ و در آنجا به نگاهبانی او نشستند. ۳۷ و تقصیر نامه او را نوشته، بالای سرش آویختند که «این است عیسی، پادشاه یهود!» ۳۸ آنگاه دو دزد یکی بر دست راست و دیگری بر چپش با وی مصلوب شدند. ۳۹ و راهگذران سرهای خود را جنبانیده، کفر گویان ۴۰ ‌می‌گفتند: «ای کسی که هیکل را خراب می‌کنی و در سه روز آن را می‌سازی، خود را نجات ده. اگر پسر خدا هستی، از صلیب فرود بیا!» ۴۱ همچنین نیز رؤسای کهنه با کاتبان و مشایخ استهزا کنان می‌گفتند: ۴۲ «دیگران را نجات داد، اما نمی‌تواند خود را برهاند. اگر پادشاه اسرائیل است، اکنون از صلیب فرود آید تا بدو ایمان آوریم! ۴۳ بر خدا توکل نمود، اکنون او را نجات دهد، اگر بدو رغبت دارد زیرا گفت پسر خدا هستم!» ۴۴ و همچنین آن دو دزد نیز که با وی مصلوب بودند، او را دشنام می‌دادند.
لوقا ۲۳:
مصلوب شدن عیسی

۳۲ و دو نفر دیگر را که خطاکار بودند نیز آوردند تا ایشان را با او بکشند. ۳۳ و چون به موضعی که آن را کاسه سر می‌گویند رسیدند، او را در آنجا با آن دو خطاکار، یکی بر طرف راست و دیگری بر چپ او مصلوب کردند. ۳۴ عیسی گفت: «ای پدر اینها را بیامرز، زیرا که نمی‌دانند چه می‌کنند.» پس جامه‌‌‌های او را تقسیم کردند و قرعه افکندند. ۳۵ و گروهی به تماشا ایستاده بودنـد. و بزرگان نیـز تمسخر کنان با ایشان می‌گفتند: «دیگران را نجات داد. پـس اگـر او مسیح وبرگزیده خدا می‌باشد خود را برهاند.» ۳۶ و سپاهیان نیز او را استهزا می‌کردند و آمده، او را سرکه می‌دادند، ۳۷ و می‌گفتند: «اگر تو پادشاه یهود هستی خود را نجات ده.» ۳۸ و بر سر او تقصیر نامه‌ای نوشتند به خط یونانی و رومی و عبرانی که «این است پادشاه یهـود.» ۳۹ و یکی از آن دو خطاکار مصلوب بر وی کفر گفت که «اگر تو مسیح هستی خود را و ما را برهان.» ۴۰ اما آن دیگری جواب داده، او را نهیب کرد و گفت: «مگر تو از خدا نمی‌ترسی؟ چونکه تو نیز زیر همین حکمی. ۴۱ و اما ما به انصاف، چونکه جزای اعمال خود را یافته‌ایم، لیکن این شخص هیچ کار بی جا نکرده است.» ۴۲ پس به عیسی گفت: «ای خداوند، مرا به یاد آور هنگامی که به ملکوت خود آیی.» ۴۳ عیسی به وی گفت: «هرآینه به تو می‌گویم امروز با من در فردوس خواهی بود.»

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر