۱۳۹۴ شهریور ۱۶, دوشنبه

26 - گوساله ی سامری یا گوساله ی هارون

تناقضات ناشی از تحریف در تورات و انجیل 26
تا کنون نمونه هایی را از تناقضات کتابهای تورات و انجیل را در قسمتهای قبل نوشتم که چگونه این کتابها در درون خودشان مرتکب تضادهایی هستند اینک تناقضات این کتابها را با آیات قران مینویسم 
گوساله ی سامری یا گوساله ی هارون
 سامری یا هارون کدامیک گوساله ی طلایی برای بنی اسراییل ساختند در حالیکه قران می گوید فردی بنام سامری گوساله ی طلایی را ساخت تورات بر خلاف قران می گوید سازنده ی گوساله ی طلایی هارون برادر موسی بوده به نظر شما این تناقض ناشی از چیست و کدام کتاب درست می گوید قران یا تورات ؟
سوره ی طه >>> قَالُوا مَا أَخْلَفْنَا مَوْعِدَكَ بِمَلْكِنَا وَلَـٰكِنَّا حُمِّلْنَا أَوْزَارًا مِّن زِينَةِ الْقَوْمِ فَقَذَفْنَاهَا فَكَذَٰلِكَ أَلْقَى السَّامِرِيُّ﴿٨٧﴾
گفتند : ما به دلخواه خود با وعده ی خود مخالفت نکردیم و لیکن بارهایی از زیور آلات قوم بر ما بار شد و آن را انداختیم و سامری آنگونه القا کرد﴿۸۷﴾
فَأَخْرَجَ لَهُمْ عِجْلًا جَسَدًا لَّهُ خُوَارٌ فَقَالُوا هَـٰذَا إِلَـٰهُكُمْ وَإِلَـٰهُ مُوسَىٰ فَنَسِيَ ﴿٨٨﴾
و برای آنها کالبد گوساله ای بیرون آورد که برایش صدایی بود و گفتند که این خدای شما و خدای موسی است و فراموش ساخت ﴿۸۸﴾
خروج فصل 32
۱ و چون قوم دیدند که موسی در فرود آمدن از کوه تأخیر نمود، قوم نزد هارون جمع شده، وی را گفتند: «برخیز و برای ما خدایان بساز که پیش روی ما بخرامند، زیرا این مرد، موسی، که ما را از زمین مصر بیرون آورد، نمی‌دانیم او را چه شده است.» ۲ هارون بدیشان گفت: «گوشواره‌های طلا را که در گوش زنان و پسران و دختران شماست، بیرون کرده، نزد من بیاورید.» ۳ پس تمامی قومْ گوشواره‌های زرین را که در گوشهای ایشان بود بیرون کرده، نزد هارون آوردند. ۴ و آنها را از دست ایشان گرفته، آن را با قلم نقش کرد، و از آن گوسالة ریخته شده ساخت، و ایشان گفتند: «ای اسرائیل این خدایان تو می‌باشند، که تو را از زمین مصر بیرون آوردند.» ۵
کامل این آیات را در زیر بخوانید خروج فصل ۳۲ (ترجمه قدیم) گوساله طلایی ۱ و چون قوم دیدند که موسی در فرود آمدن از کوه تأخیر نمود، قوم نزد هارون جمع شده، وی را گفتند: «برخیز و برای ما خدایان بساز که پیش روی ما بخرامند، زیرا این مرد، موسی، که ما را از زمین مصر بیرون آورد، نمی‌دانیم او را چه شده است.» ۲ هارون بدیشان گفت: «گوشواره‌های طلا را که در گوش زنان و پسران و دختران شماست، بیرون کرده، نزد من بیاورید.» ۳ پس تمامی قومْ گوشواره‌های زرین را که در گوشهای ایشان بود بیرون کرده، نزد هارون آوردند. ۴ و آنها را از دست ایشان گرفته، آن را با قلم نقش کرد، و از آن گوسالة ریخته شده ساخت، و ایشان گفتند: «ای اسرائیل این خدایان تو می‌باشند، که تو را از زمین مصر بیرون آوردند.» ۵ و چون هارون این را بدید، مذبحی پیش آن بنا کرد و هارون ندا درداده، گفت: «فردا عید یهوه می‌باشد.» ۶ و بامدادان برخاسته، قربانی‌های سوختنی گذرانیدند، و هدایای سلامتی آوردند، و قوم برای خوردن و نوشیدن نشستند، و بجهت لعب برپا شدند. ۷ و خداوند به موسی گفت: «روانه شده، بزیر برو، زیرا که این قوم تو که از زمین مصر بیرون آورده‌ای، فاسد شده‌اند. ۸ و به زودی از آن طریقی که بدیشان امر فرموده‌ام، انحراف ورزیده، گوسالة ریخته شده برای خویشتن ساخته‌اند، و نزد آن سجده کرده، و قربانی گذرانیده، می‌گویند که ای اسرائیل این خدایان تو می‌باشند که تو را از زمین مصر بیرون آورده‌اند.» ۹ و خداوند به موسی گفت: «این قوم را دیده‌ام و اینک قوم گردنکش می‌باشند. ۱۰ و اکنون مرا بگذار تا خشم من بر ایشان مشتعل شده، ایشان را هلاک کنم و تو را قوم عظیم خواهم ساخت.» ۱۱ پس موسی نزد یهوه، خدای خود تضرع کرده، گفت: «ای خداوند چرا خشم تو بر قوم خود که با قوت عظیم و دست زورآور از زمین مصر بیرون آورده‌ای، مشتعل شده است؟ ۱۲ چرا مصریان این سخن گویند که ایشان را برای بدی بیرون آورد، تا ایشان را در کوهها بکشد، و از روی زمین تلف کند؟ پس از شدت خشم خود برگرد، و از این قصد بدی قوم خویش رجوع فرما. ۱۳ بندگان خود ابراهیم و اسحاق و اسرائیل را بیاد آور که برای ایشان به ذات خود قسم خورده، بدیشان گفتی که ذریت شما را مثل ستارگان آسمان کثیر گردانم، و تمامی این زمین را که دربارة آن سخن گفته‌ام به ذریت شما بخشم، تا آن را متصرف شوند تا ابدالآباد.» ۱۴ پس خداوند از آن بدی که گفته بود که به قوم خود برساند، رجوع فرمود. ۱۵ آنگاه موسی برگشته، از کوه به زیر آمد، و دو لوح شهادت به دست وی بود، و لوحها به هر دو طرف نوشته بود، بدین طرف و بدان طرف مرقوم بود. ۱۶ و لوح‌ها صنعت خدا بود، و نوشته، نوشتة خدا بود، منقوش بر لوح ها. ۱۷ و چون یوشع آواز قوم را که می‌خروشیدند شنید، به موسی گفت: «در اردو صدای جنگ است.» قرآن سوره ی طه آیات 83 تا 98
وَمَا أَعْجَلَكَ عَن قَوْمِكَ يَا مُوسَىٰ ﴿٨٣﴾
و چه چیزی باعث شده که از قومت به عجله وادار شوی ای موسی ؟ ﴿۸۳﴾
قَالَ هُمْ أُولَاءِ عَلَىٰ أَثَرِي وَعَجِلْتُ إِلَيْكَ رَبِّ لِتَرْضَىٰ﴿٨٤﴾
گفت: آنها به دنبال من می آیند ومن بسوی تو شتافتم ای پروردگارم تا راضی شوی﴿۸۴﴾
قَالَ فَإِنَّا قَدْ فَتَنَّا قَوْمَكَ مِن بَعْدِكَ وَأَضَلَّهُمُ السَّامِرِيُّ ﴿٨٥﴾
(خدا) گفت : که ما قوم تو را بعد از تو به فتنه انداختیم و سامری انها را گمراه ساخت ﴿۸۵﴾
فَرَجَعَ مُوسَىٰ إِلَىٰ قَوْمِهِ غَضْبَانَ أَسِفًا ۚ قَالَ يَا قَوْمِ أَلَمْ يَعِدْكُمْ رَبُّكُمْ وَعْدًا حَسَنًا ۚ أَفَطَالَ عَلَيْكُمُ الْعَهْدُ أَمْ أَرَدتُّمْ أَن يَحِلَّ عَلَيْكُمْ غَضَبٌ مِّن رَّبِّكُمْ فَأَخْلَفْتُم مَّوْعِدِي ﴿٨٦﴾
و موسی در حالیکه خشمگین بود و تاسف می خورد بسوی قومش بازگشت گفت : ای قوم آیا پروردگارتان با شما وعده نکرد ؟ وعده ای نیکو ؟ آیا عهد (خدا) برای شما طولانی شد ؟ یا میخواهید که خشمی از پروردگارتان بر شما فرود آید ؟ که از وعده ی من تخلف کردید ؟ ﴿۸۶﴾
قَالُوا مَا أَخْلَفْنَا مَوْعِدَكَ بِمَلْكِنَا وَلَـٰكِنَّا حُمِّلْنَا أَوْزَارًا مِّن زِينَةِ الْقَوْمِ فَقَذَفْنَاهَا فَكَذَٰلِكَ أَلْقَى السَّامِرِيُّ﴿٨٧﴾
گفتند : ما به دلخواه خود با وعده ی خود مخالفت نکردیم و لیکن بارهایی از زیور آلات قوم بر ما بار شد و آن را انداختیم و سامری آنگونه القا کرد﴿۸۷﴾
فَأَخْرَجَ لَهُمْ عِجْلًا جَسَدًا لَّهُ خُوَارٌ فَقَالُوا هَـٰذَا إِلَـٰهُكُمْ وَإِلَـٰهُ مُوسَىٰ فَنَسِيَ ﴿٨٨﴾
و برای آنها کالبد گوساله ای بیرون آورد که برایش صدایی بود و گفتند که این خدای شما و خدای موسی است و فراموش ساخت ﴿۸۸﴾
أَفَلَا يَرَوْنَ أَلَّا يَرْجِعُ إِلَيْهِمْ قَوْلًا وَلَا يَمْلِكُ لَهُمْ ضَرًّا وَلَا نَفْعًا ﴿٨٩﴾
آیا آنها ندیدند که (گوساله) سخنی را بسوی انها بر نمی گرداند ؟ و مالک ضرر و سودی برای آنها نیست؟﴿۸۹﴾
وَلَقَدْ قَالَ لَهُمْ هَارُونُ مِن قَبْلُ يَا قَوْمِ إِنَّمَا فُتِنتُم بِهِ ۖ وَإِنَّ رَبَّكُمُ الرَّحْمَـٰنُ فَاتَّبِعُونِي وَأَطِيعُوا أَمْرِي ﴿٩٠﴾
و البته هارون از قبل به آنها گفت : ای قوم به یقین بوسیله ی آن در فتنه افکنده شده اید و البته پروردگار واقعی شما خدای رحمتگر است پس از من پیروی کنید و از دستور من اطاعت کنید ﴿۹۰﴾
قَالُوا لَن نَّبْرَحَ عَلَيْهِ عَاكِفِينَ حَتَّىٰ يَرْجِعَ إِلَيْنَا مُوسَىٰ ﴿٩١﴾
گفتند ما هرگز دست نمیکشیم و تا زمانی که موسی بسوی ما برگردد بر آن معتکف هستیم ﴿۹۱﴾
قَالَ يَا هَارُونُ مَا مَنَعَكَ إِذْ رَأَيْتَهُمْ ضَلُّوا ﴿٩٢﴾
(موسی) گفت : ای هارون چه چیزی جلوی تو را گرفت ؟ وقتی دیدی انها گمراه شدند ؟ ﴿۹۲﴾
أَلَّا تَتَّبِعَنِ ۖ أَفَعَصَيْتَ أَمْرِي ﴿٩٣﴾
که از من پیروی نکنی ؟ آیا از دستور من سرپیچی کردی ؟ ﴿۹۳﴾
قَالَ يَا ابْنَ أُمَّ لَا تَأْخُذْ بِلِحْيَتِي وَلَا بِرَأْسِي ۖ إِنِّي خَشِيتُ أَن تَقُولَ فَرَّقْتَ بَيْنَ بَنِي إِسْرَائِيلَ وَلَمْ تَرْقُبْ قَوْلِي﴿٩٤﴾
(هارون) گفت : ای پسر مادرم سر و ریش مرا نگیر من میترسیدم که بگویی بین من و بنی اسراییل (بذر) جدایی انداختی و از حرف من مراقبت نکردی﴿۹۴﴾
قَالَ فَمَا خَطْبُكَ يَا سَامِرِيُّ﴿٩٥﴾
(موسی) گفت : سامری کار تو چیست ؟ ﴿۹۵﴾
قَالَ بَصُرْتُ بِمَا لَمْ يَبْصُرُوا بِهِ فَقَبَضْتُ قَبْضَةً مِّنْ أَثَرِ الرَّسُولِ فَنَبَذْتُهَا وَكَذَٰلِكَ سَوَّلَتْ لِي نَفْسِي﴿٩٦﴾
گفت : من چیزی را دیدم که آنها آن را ندیدند و برگرفتم از آثار رسول گرفتنی و آن را بکار بستم و نفس من آنگونه آن را برایم آراست ﴿۹۶﴾
قَالَ فَاذْهَبْ فَإِنَّ لَكَ فِي الْحَيَاةِ أَن تَقُولَ لَا مِسَاسَ ۖ وَإِنَّ لَكَ مَوْعِدًا لَّن تُخْلَفَهُ ۖ وَانظُرْ إِلَىٰ إِلَـٰهِكَ الَّذِي ظَلْتَ عَلَيْهِ عَاكِفًا ۖلَّنُحَرِّقَنَّهُ ثُمَّ لَنَنسِفَنَّهُ فِي الْيَمِّ نَسْفًا﴿٩٧﴾
گفت : پس برو برای توست در زندگی که بگویی من را لمس نکنید (به من دست نزنید و برایت و عده گاهی است که هرگز با آن مخالفت نمیکنی و بسوی خدایت نگاه کن همان (خدایی) که پیوسته بر آن معتکف بودی که قطعآ آن را می سوزانیم سپس آن را در دریا پراکنده میسازیم پراکندنی ﴿۹۷﴾
إِنَّمَا إِلَـٰهُكُمُ اللَّـهُ الَّذِي لَا إِلَـٰهَ إِلَّا هُوَ ۚ وَسِعَ كُلَّ شَيْءٍ عِلْمًا﴿٩٨﴾
جز این نیست که خدای شما خداست کسی که خدایی غیر از او نیست علم او بر هر چیزی توسعه یافته ﴿۹۸﴾

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر