۱۳۹۴ شهریور ۱۶, دوشنبه

27 - تناقض در داستان نوح و پسرانش

تناقضات تورات و انجیل با  قران 27
تناقض در داستان نوح
قران :  پسر نوح جزو غرق شده ها بود <<<<<< تورات : همه ی پسران نوح سوار بر کشتی شدند ونجات یافتند >>> کدام را باور کنیم ؟
در داستان نوح که قران بیان میکند یکی از پسران نوح حرف شنوی ندارد و سوار کشتی نمیشود و در زمره ی غرق شدگان است اما تورات داستانی متفاوت با قران بیان میکند که نوح سه پسر بنام حام و سام و یافث دارد که همگی با نوح سوار کشتی می شوند و بسلامت از کشتی بیرون می آیند و هیچ کدام از فرزندان نوح غرق نمی شوند به دو داستان در قران و تورات که در زیر می اید توجه کنید تا متوجه تفاوت دو داستان شوید

 سوره هود آیه 36
 وَأُوحِيَ إِلَىٰ نُوحٍ أَنَّهُ لَن يُؤْمِنَ مِن قَوْمِكَ إِلَّا مَن قَدْ آمَنَ فَلَا تَبْتَئِسْ بِمَا كَانُوا يَفْعَلُونَ﴿٣٦﴾
و بسوی نوح وحی شد که هرگز از قومت ایمان نمی آورند مگر آنکس که تا حالا ایمان آورده, پس به خاطر آنچه انجام می دهند مایوس نشو﴿۳۶
وَاصْنَعِ الْفُلْكَ بِأَعْيُنِنَا وَوَحْيِنَا وَلَا تُخَاطِبْنِي فِي الَّذِينَ ظَلَمُوا ۚ إِنَّهُم مُّغْرَقُونَ ﴿٣٧﴾
و با نظر ما و وحی ما کشتی را بساز و در بارۀ کسانی که ستم کردند با من سخن نگو که آنها حتماٌ جز و غرق شده ها هستند ﴿۳۷
وَيَصْنَعُ الْفُلْكَ وَكُلَّمَا مَرَّ عَلَيْهِ مَلَأٌ مِّن قَوْمِهِ سَخِرُوا مِنْهُ ۚ قَالَ إِن تَسْخَرُوا مِنَّا فَإِنَّا نَسْخَرُ مِنكُمْ كَمَا تَسْخَرُونَ ﴿٣٨﴾
 
وشروع به ساخت کشتی کرد و هر گاه پولداران از قومش بر او گذر می کردند بخاطرآن (ساختن کشتی) مسخره اش می کردند (نوح) گفت : اگر ما را مسخره می کنید ما نیز شما را مسخره خواهیم کرد, همانطوری که ما را مسخره می کنید ﴿۳۸
فَسَوْفَ تَعْلَمُونَ مَن يَأْتِيهِ عَذَابٌ يُخْزِيهِ وَيَحِلُّ عَلَيْهِ عَذَابٌ مُّقِيمٌ ﴿٣٩﴾
 
و بزودی خواهید دانست برای چه کسی عذاب خوار کننده اش خواهد آمد و عذابی پایدار برایش حلال میشود ﴿۳۹
حَتَّىٰ إِذَا جَاءَ أَمْرُنَا وَفَارَ التَّنُّورُ قُلْنَا احْمِلْ فِيهَا مِن كُلٍّ زَوْجَيْنِ اثْنَيْنِ وَأَهْلَكَ إِلَّا مَن سَبَقَ عَلَيْهِ الْقَوْلُ وَمَنْ آمَنَ ۚ وَمَا آمَنَ مَعَهُ إِلَّا قَلِيلٌ ﴿٤٠﴾
 
تا هنگامیکه فرمان ما آمد و تنور جوشید گفتیم : از هر زوجی دو تایی در آن حمل کن و اهل خود را مگر کسی که سخن بر او سبقت گرفته و (در آن حمل کن) کسی را که ایمان آورده و با او , مگر تعداد اندکی ایمان نیاوردند ﴿۴۰
 وَقَالَ ارْكَبُوا فِيهَا بِسْمِ اللَّـهِ مَجْرَاهَا وَمُرْسَاهَا ۚإِنَّ رَبِّي لَغَفُورٌ رَّحِيمٌ ﴿٤١﴾
 
و گفت بنام خدا در آن سوار شوید مکان جاری شدنش و محل لنگر انداختنش  البته پروردگار من آمرزنده رحمتگر است ﴿۴۱
وَهِيَ تَجْرِي بِهِمْ فِي مَوْجٍ كَالْجِبَالِ وَنَادَىٰ نُوحٌ ابْنَهُ وَكَانَ فِي مَعْزِلٍ يَا بُنَيَّ ارْكَب مَّعَنَا وَلَا تَكُن مَّعَ الْكَافِرِينَ ﴿٤٢﴾ 
و آن (کشتی) آنها را در میان موج می برد مانند کوه و نوح پسرش را که در جای سست وضعیفی بود صدا کرد : ای پسر با ما سوار شو و جزو کافران نباش ﴿۴۲ 
قَالَ سَآوِي إِلَىٰ جَبَلٍ يَعْصِمُنِي مِنَ الْمَاءِ ۚ قَالَ لَا عَاصِمَ الْيَوْمَ مِنْ أَمْرِ اللَّـهِ إِلَّا مَن رَّحِمَ ۚ وَحَالَ بَيْنَهُمَا الْمَوْجُ فَكَانَ مِنَ الْمُغْرَقِينَ ﴿٤٣﴾
(
پسرش) گفت : بزودی بسوی کوهی پناه می برم که مرا از آب نگهداری کند گفت : امروز هیچ نگهدارنده ای از فرمان خدا نیست مگر کسی که (خدا ) رحم کند و موج میان آن دو را جدا کرد و از غرق شده ها شد ﴿۴۳
وَقِيلَ يَا أَرْضُ ابْلَعِي مَاءَكِ وَيَا سَمَاءُ أَقْلِعِي وَغِيضَ الْمَاءُ وَقُضِيَ الْأَمْرُ وَاسْتَوَتْ عَلَى الْجُودِيِّ ۖ وَقِيلَ بُعْدًا لِّلْقَوْمِ الظَّالِمِينَ ﴿٤٤﴾
و گفته شد ای زمین آبت را فرو خور و ای آسمان (از بارش) دست بردار و آب یک باره فرو نشست و دستور انجام شد و بر باران معتدل شد و گفته شد هلاکت بر قوم ستمگر ﴿۴۴
وَنَادَىٰ نُوحٌ رَّبَّهُ فَقَالَ رَبِّ إِنَّ ابْنِي مِنْ أَهْلِي وَإِنَّ وَعْدَكَ الْحَقُّ وَأَنتَ أَحْكَمُ الْحَاكِمِينَ ﴿٤٥﴾
و نوح پروردگارش را صدا کرد و گفت :پروردگارمن البته که پسرم از اهل من است و البته که وعدۀ تو حق است وتو حکم کننده ترین حکم کننده ها هستی﴿۴۵
قَالَ يَا نُوحُ إِنَّهُ لَيْسَ مِنْ أَهْلِكَ ۖ إِنَّهُ عَمَلٌ غَيْرُ صَالِحٍ ۖ فَلَا تَسْأَلْنِ مَا لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ ۖ إِنِّي أَعِظُكَ أَن تَكُونَ مِنَ الْجَاهِلِينَ﴿٤٦﴾
گفت ای نوح البته که او از نسل تو نیست وقطعاٌ عمل او نا صالح است پس در بارۀ چیزی که به آن علم نداری در خواست نکن من به تو اندرز میدهم که از نادان ها نباشی﴿۴۶
قَالَ رَبِّ إِنِّي أَعُوذُ بِكَ أَنْ أَسْأَلَكَ مَا لَيْسَ لِي بِهِ عِلْمٌ ۖ وَإِلَّا تَغْفِرْ لِي وَتَرْحَمْنِي أَكُن مِّنَ الْخَاسِرِينَ ﴿٤٧﴾
 (
نوح) گفت پروردگارمن بتو پناه میبرم از اینکه از تو چیزی بخواهم که به آن علم ندارم و اگر من را نیامرزی و به من رحم نکنی از خسارت دیده ها خواهم شد ﴿۴۷ 
قِيلَ يَا نُوحُ اهْبِطْ بِسَلَامٍ مِّنَّا وَبَرَكَاتٍ عَلَيْكَ وَعَلَىٰ أُمَمٍ مِّمَّن مَّعَكَ ۚ وَأُمَمٌ سَنُمَتِّعُهُمْ ثُمَّ يَمَسُّهُم مِّنَّا عَذَابٌ أَلِيمٌ ﴿٤٨﴾
گفته شد ای نوح فرود آی با سلامتی از ما و برکاتی بر تو و بر امتهایی از کسانی که با تو هستند و امتهایی که بهره مندشان می کنیم (ولی با تو نیستند و کافرند) و سپس به آنها عذابی دردناک می رسد ﴿۴۸
 تِلْكَ مِنْ أَنبَاءِ الْغَيْبِ نُوحِيهَا إِلَيْكَ ۖ مَا كُنتَ تَعْلَمُهَا أَنتَ وَلَا قَوْمُكَ مِن قَبْلِ هَـٰذَا ۖ فَاصْبِرْ ۖإِنَّ الْعَاقِبَةَ لِلْمُتَّقِينَ ﴿٤٩﴾
آن از خبرهای غیب است که بسوی تو وحی میکنیم آنچه را که آن را نمیدانستی تو و قوم تو هم قبل از این نمی دانستند پس صبر کن حتماٌ عاقبت مخصوص رعایت کننده گان است ﴿۴۹
پیدایش   فصل ۶  (ترجمه قدیم)
  نوح  
 ۹ این است پیدایش نوح. نوح مردی عادل بود، و در عصر خود کامل. و نوح با خدا راه می‌رفت. ۱۰ و نوح سه پسر آورد: سام و حام و یافث. ۱۱ و زمین نیز بنظر خدا فاسد گردیده و زمین از ظلم پرشده بود. ۱۲ و خدا زمین را دید که اینک فاسد شده است، زیرا که تمامی بشر راه خود را بر زمین فاسد کرده بودند. ۱۳ و خدا به نوح گفت: «انتهای تمامی بشر به حضورم رسیده است، زیرا که زمین بسبب ایشان پر از ظلم شده است. و اینک من ایشان را با زمین هلاک خواهم ساخت. ۱۴ پس برای خود کشتی‌ای از چوب کوفر بساز، و حُجَرات در کشتی بنا کن و درون و بیرونش را به قیر بیندا. ۱۵ و آن را بدین ترکیب بساز که طول کشتی سیصد ذراع باشد، و عرضش پنجاه ذراع و ارتفاع آن سی ذراع. ۱۶ و روشنی‌ای برای کشتی بساز و آن را به ذراعی از بالا تمام کن. و درِ کشتی را در جنب آن بگذار، و طبقات تحتانی و وسطی و فوقانی بساز. ۱۷ زیرا اینک من طوفان آب را بر زمین می‌آورم تا هر جسدی را که روح حیات در آن باشد، از زیر آسمان هلاک گردانم. و هر چه بر زمین است، خواهد مرد. ۱۸ لکن عهد خود را با تو استوار می‌سازم، و به کشتی در خواهی آمد، تو و پسرانت و زوجه‌ات و ازواج پسرانت با تو. ۱۹ و از جمیع حیوانات، از هر ذی جسدی، جفتی از همه به کشتی در خواهی آورد، تا با خویشتن زنده نگاه داری، نر و ماده باشند. ۲۰ از پرندگان به اجناس آنها، و از بهایـم به اجنـاس آنها، و از همة حشـرات زمین به اجناس آنها، دودو از همه نزد تو آینـد تا زنـده نگاه داری. ۲۱ و از هـر آذوقه‌ای که خورده شـود، بگیر و نـزد خود ذخیـره نما تا برای تو و آنها خوراک باشد ۲۲ پس نوح چنین کرد و به هر چـه خـدا او را امر فرمـود، عمل نمـود.

پیدایش   فصل ۷  (ترجمه قدیم)

 
طوفان نوح  
 ۱ و خداوند به نوح گفت: «تو و تمامی اهل خانه‌ات به کشتی در آیید، زیرا تو را در این عصر به حضور خود عادل دیدم. ۲ و از همة بهایم پاک، هفت هفت، نر و ماده با خود بگیر، و از بهایم ناپاک، دودو، نر و ماده، ۳ و از پرندگان آسمان نیز هفت هفت، نر و ماده را، تا نسلی بر روی تمام زمین نگاه داری. ۴ زیرا که من بعد از هفت روز دیگر، چهل روز و چهل شب باران می‌بارانم، و هر موجودی را که ساخته‌ام، از روی زمین محو می‌سازم ۵ پس نوح موافق آنچه خداوند او را امر فرموده بود، عمل نمود. ۶ و نوح ششصد ساله بود، چون طوفان آب بر زمین آمد. ۷ و نوح و پسرانش و زنش و زنان پسرانش با وی از آب طوفان به کشتی در آمدند. ۸ از بهایم پاک و از بهایم ناپاک، و از پرندگان و از همة حشرات زمین، ۹ دودو، نر و ماده، نزد نوح به کشتی در آمدند، چنانکه خدا نوح را امر کرده بود. ۱۰ و واقع شد بعد از هفت روز که آب طوفان بر زمین آمد. ۱۱ و در سال ششصد از زندگانی نوح، در روز هفدهم از ماه دوم، در همان روز جمیع چشمه‌های لجة عظیم شکافته شد، و روزنهای آسمان گشوده. ۱۲ و باران، چهل روز و چهل شب بر روی زمین می‌بارید. ۱۳ در همان روز نوح و پسرانش، سام و حام و یافث، و زوجة نوح و سه زوجة پسرانش، با ایشان داخل کشتی شدند. ۱۴ ایشان و همة حیوانات به اجناس آنها، و همة بهایم به اجناس آنها، و همة حشراتی که بر زمین می‌خزند به اجناس آنها، و همة پرندگان به اجناس آنها، همة مرغان و همة بالداران. ۱۵ دودو از هر ذی جسدی که روح حیات دارد، نزد نوح به کشتی در آمدند. ۱۶ و آنهایی که آمدند نر و ماده از هر ذی جسد آمدند، چنانکه خدا وی را امر فرموده بود. و خداوند در را از عقب او بست. ۱۷ و طوفان چهل روز بر زمین می‌آمد، و آب همی افزود و کشتی را برداشت که از زمین بلند شد. ۱۸ و آب غلبه یافته، بر زمین همی افزود، و کشتی بر سطح آب می‌رفت. ۱۹ و آب بر زمین زیاد و زیاد غلبه یافت، تا آنکه همة کوههای بلند که زیر تمامی آسمانها بود، مستور شد. ۲۰ پانزده ذراع بالاتر، آب غلبه یافت و کوهها مستورگردید. ۲۱ و هر ذی جسدی که بر زمین حرکت می‌کرد، از پرندگان و بهایم و حیوانات و کل حشرات خزندة بر زمین، و جمیع آدمیان، مردند. ۲۲ هرکه دم روح حیات در بینی او بود، از هر که در خشکی بود، مرد. ۲۳ و خدا محو کرد هر موجودی را که بر روی زمین بود، از آدمیان و بهایم و حشرات و پرندگان آسمان، پس از زمین محو شدند. و نوح با آنچه همراه وی در کشتی بود فقط باقی ماند. ۲۴ و آب بر زمین صد و پنجاه روز غلبه می‌یافت.

پیدایش   فصل ۸  (ترجمه قدیم)
 ۱ و خدا نوح و همة حیوانات و همة بهایمی را که با وی در کشتی بودند، بیاد آورد. و خدا بادی بر زمین وزانید و آب ساکن گردید. ۲ و چشمه‌های لجه و روزنهای آسمان بسته شد، و باران از آسمان باز ایستاد. ۳ و آب رفته رفته از روی زمین برگشت. و بعد از انقضای صد و پنجاه روز، آب کم شد، ۴ و روز هفدهم از ماه هفتم، کشتی بر کوههای آرارات قرار گرفت. ۵ و تا ماه دهم، آب رفته رفته کمتر می‌شد، و در روز اول از ماه دهم، قله‌های کوهها ظاهر گردید. ۶ و واقع شد بعد از چهل روز که نوح دریچة کشتی را که ساخته بود، باز کرد. ۷ و زاغ را رها کرد. او بیرون رفته، در تردد می‌بود تا آب از زمین خشک شد. ۸ پس کبوتر را از نزد خود رها کرد تا ببیند که آیا آب از روی زمین کم شده است. ۹ اما کبوتر چون نشیمنی برای کف پای خود نیافت، زیرا که آب در تمام روی زمین بود، نزد وی به کشتی برگشت. پس دست خود را دراز کرد و آن را گرفته نزد خود به کشتی در آورد. ۱۰ و هفت روز دیگر نیز درنگ کرده، باز کبوتر را از کشتی رها کرد. ۱۱ و در وقت عصر، کبوتر نزد وی برگشت، و اینک برگ زیتون تازه در منقار وی است. پس نوح دانست که آب از روی زمین کم شده است. ۱۲ و هفت روز دیگر نیز توقف نموده، کبوتر را رها کرد، و او دیگر نزد وی برنگشت. ۱۳ و در سال ششصد و یکم در روز اول از ماه اول، آب از روی زمین خشک شد. پس نوح پوشش کشتی را برداشته، نگریست، و اینک روی زمین خشک بود. ۱۴ و در روز بیست و هفتم از ماه دوم، زمین خشک شد. ۱۵ آنگاه خدا نوح را مخاطب ساخته، گفت: ۱۶ «از کشتی بیرون شو، تو و زوجه‌ات و پسرانت و ازواج پسرانت با تو. ۱۷ و همة حیواناتی را که نزد خود داری، هر ذی جسدی را از پرندگان و بهایم و کل حشرات خزندة بر زمین، با خود بیرون آور، تا بر زمین منتشر شده، در جهان بارور و کثیر شوند ۱۸ پس نوح و پسران او و زنش و زنان پسرانش، با وی بیرون آمدند. ۱۹ و همة حیوانات و همة حشرات و همة پرندگان، و هر چه بر زمین حرکت می‌کند، به اجناس آنها، از کشتی به در شدند. ۲۰ و نوح مذبحی برای خداوند بنا کرد، و از هر بهیمة پاک و از هر پرندة پاک گرفته، قربانی‌های سوختنی بر مذبح گذرانید. ۲۱ و خداوند بوی خوش بویید و خداوند در دل خود گفت: «بعد از این دیگر زمین را بسبب انسان لعنت نکنم، زیرا که خیال دل انسان از طفولیت بد است، و بار دیگر همة حیوانات را هلاک نکنم، چنانکه کردم. ۲۲ مادامی که جهان باقی است، زرع و حصاد، و سرما و گرما، و زمستان و تابستان، و روز و شب موقوف نخواهد شد
پیدایش   فصل ۹  (ترجمه قدیم)


 
عهد خدا  
 ۱ و خدا، نوح و پسرانش را برکت داده،بدیشان گفت: «بارور و کثیر شوید و زمین را پر سازید. ۲ و خوف شما و هیبت شما بر همة حیوانات زمین و بر همة پرندگان آسمان، و بر هر چه بر زمین می‌خزد، و بر همة ماهیان دریا خواهد بود؛ به دست شما تسلیم شده‌اند. ۳ و هر جنبنده‌ای که زندگی دارد، برای شما طعام باشد. همه را چون علف سبز به شما دادم، ۴ مگر گوشت را با جانش که خون او باشد، مخورید. ۵ و هر آینه انتقام خون شما را برای جان شما خواهم گرفت. از دست هر حیوان آن را خواهم گرفت. و از دست انسان، انتقام جان انسان را از دست برادرش خواهم گرفت. ۶ هر که خون انسان ریزد، خون وی به دست انسان ریخته شود، زیرا خدا انسان را به صورت خود ساخت. ۷ و شما بارور و کثیر شوید، و در زمین منتشر شده، در آن بیفزایید ۸ و خدا نوح و پسرانش را با وی خطاب کرده، گفت: ۹ «اینک من عهد خود را با شما و بعد از شما با ذریت شما استوار سازم، ۱۰ و با همة جانورانی که با شما باشند، از پرندگان و بهایم و همة حیوانات زمین با شما، با هر چه از کشتی بیرون آمد، حتی جمیع حیوانات زمین. ۱۱ عهد خود را با شما استوار می‌گردانم که بار دیگر هر ذی جسد از آب طوفان هلاک نشود، و طوفان بعد از این نباشد تا زمین را خراب کند ۱۲ و خدا گفت: «اینست نشان عهدی که من می‌بندم، در میان خود و شما، و همة جانورانی که با شما باشند، نسلاً بعد نسل تا به ابد: ۱۳ قوس خود را در ابر می‌گذارم، و نشان آن عهدی که در میان من و جهان است، خواهد بود. ۱۴ و هنگامی که ابر را بالای زمین گسترانم، و قوس در ابر ظاهر شود، ۱۵ آنگاه عهد خود را که در میان من و شما و همة جانوران ذی جسد می‌باشد، بیاد خواهم آورد. و آب طوفان دیگر نخواهد بود تا هر ذی جسدی را هلاک کند. ۱۶ و قوس در ابر خواهد بود، و آن را خواهم نگریست تا بیاد آورم آن عهد جاودانی را که در میان خدا و همة جانوران است، از هر ذی جسدی که بر زمین است ۱۷ و خدا به نوح گفت: «این است نشان عهدی که استوار ساختم در میان خود و هر ذی جسدی که بر زمین است

 
پسران نوح  
 ۱۸ و پسران نوح که از کشتی بیرون آمدند، سام و حام و یافث بودند. و حام پدر کنعان است. ۱۹ اینانند سه پسر نوح، و از ایشان تمامی جهان منشعب شد. ۲۰ و نوح به فلاحت زمین شروع کرد، و تاکستانی غرس نمود. ۲۱ و شراب نوشیده، مست شد، و در خیمة خود عریان گردید. ۲۲ و حام، پدر کنعان، برهنگی پدر خود را دید و دو برادر خود را بیرون خبر داد. ۲۳ و سام و یافث، ردا را گرفته، بر کتف خود انداختند، و پس پس رفته، برهنگی پدر خود را پوشانیدند. و روی ایشان باز پس بود که برهنگی پدر خود را ندیدند. ۲۴ و نوح از مستی خود به هوش آمده، دریافت که پسر کهترش با وی چه کرده بود. ۲۵ پس گفت: «کنعان ملعون باد! برادران خود را بندة بندگان باشد ۲۶ و گفت: «متبارک باد یهوه خدای سام! و کنعان، بندة او باشد. ۲۷ خدا یافث را وسعت دهد، و در خیمه‌های سام ساکن شود، و کنعان بندة او باشد ۲۸ و نوح بعد از طوفان، سیصد و پنجاه سال زندگانی کرد. ۲۹ پس جملة ایام نوح نهصد و پنجاه سال بود که مرد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر